کدوم کثافتی به شما اجازه داده پدر منو رو زمین بکشید؟ کل بدنش کبود شده و آسیب دیده!
ما حق داریم…
وقتی بازداشت بودم، حکم بازداشت پدر و بردارم رو نشون دادن گفتن: میخوای پدر و برادرت رو بگیریم؟
گفتم: چرا تا الان نگرفتید؟ (حکم بازداشت برای دو هفته قبلتر بود)
گفت: نخواستیم اذیت بشی و بشن!
گفتم: حکم قضاییه برید اجراش کنید! بگیریدشون!
گفت: یعنی تو میخوای بگیریمشون؟
گفتم: خب اگر به حرف منه هیچ کسی رو بازداشت نکنید، ولی حکم قضاییه باید برید بگیریدشون!
گفت: خیلی بیوجدانی
گفتم: تو میخوای بری بازداشتشون کنی! من بیوجدانم؟ باشه! من بیوجدانم!
امروز که ریختن پدرم و برادرم هر کدوم رو جداگونه از محل کارشون گرفتن (گفتهاند حکم بازداشت داریم) بعدم ریختن خونه سر مادر و خواهرم، و همه لوازم الکترونیکی و وسایلشون رو جمع کردن بردن! یاد اون حرفها افتادم!
مادر، پدر، برادر و خانوادهام پشتم ایستادن، برای اینکه معتقدن من کارخلافی نمیکنم، برای اینکه معتقدن اگر همه ما سرمون رو بندازیم پایین و پی زندگی خودمون باشیم! کی میمونه برای آزادی و آینده ایران و کودکان این سرزمین بایسته و بجنگه؟
مادرم میگه همه چی رو حکومت خراب کرده، دریاها خشک شدن، ایران رو فروختن، نمیتونن مواظب ایران باشن، باید دست بردارن از سر مردم و ایران.
پدرم میگه ما ایرانی هستیم و ایران میمونیم، نمیذاریم ایران رو بیش از این ویران کنید.
ما ایران میمونیم، ما حق داریم جمهوری اسلامی رو نخوایم، سپاه پاسداران رو نخوایم، بازوهای حکومت رو (اصولگرا-اصلاحطلب) رو شرور بدونیم. حق داریم بگیم زیست انسانی و زندگی آزاد حقماست، حق داریم از پوشش آزاد دفاع کنیم، از شادی و رقص بگیم. حق داریم و از حقمون دفاع میکنیم بهخاطر حقمون میایستیم، زندان، بازداشت و آزار و اذیت سیستماتیک رو به تنمون میخریم و در نهایت ما پیروزیم چون ایران مال مردم ایران است، نه حکومتی که مردم آن را نمیخواهند!
پینوشت امروز:
مامور به مادرم گفته: بچههاتو درست تربیت میکردی اینجوری نشن!
مادرم به مامور جواب داده: تو رو درست تربیت میکردن که مردم رو نگیری! مردم رو نکشی!
که ما همچنان مینویسیم
که ما همچنان در اینجا ماندهایم
مثل درخت
که مانده است
مثل گرسنگی
که اینجا مانده است
مثل سنگها که ماندهاند
مثل درد که مانده است
مثل زخم
مثل شعر
مثل دوست داشتن
مثل پرنده
مثل فکر
مثل آرزوی آزادی و
مثل هر چیز که از ما نشانهای دارد
#محمد_مختاری