همراهان افشین اسانلو ، عیاران معیشت و راننده گان پایین شهر افشین را می شناختند. بارها برایشان نشریات سندیکایی برده بود واز حقوق کارگران حرف زده بود.او در جستجوی یارانی بود تا سندیکای راننده گان بیابانی یا جاده ای را باز گشایی کند. همین تلاش ها منجر به شناسایی او شد. دژخیمان حکومت ولایت فقیه بازگشایی تشکیلات را نمی خواستند. پس بیرحمانه او را در خوابگاه ترمینال جنوب تهران دستگیر کردند وبه زندان وزیر شکنجه بردند. بعد از ماه ها شکنجه در بند 209 اوین او را به زندان سنندج بردند ویکماه هم انجا زیر شکنجه بود. دوباره او را به تهران واوین باز گرداندند.بر اثر ضربات کابل ودیگر شکنجه ها ،غده ای در زیر بغل ومتصل به کمرش ورم کرده بود. بعد از جراحی غده و باز گشیش به زندان او را تحت ازار و شکنجه روانی قرار دادند. ایستادگی او در برابر عوامل زندان زبانزد هم بندی هایش هست که به او دایی می گفتند. بعد از مدتی او را به زندان رجایی شهر کرج بردند وهمانجا زمینه را برای مرگ ایشان مهیا کردند. 30 خرداد سالروز پرواز اوست. دوستانش در محلات پایین شهر امروز به یاد او بودند و به نامش بر دیوار ها نوشتند ویادش را گرامی داشتند. باهم ببینیم.