من یک مادرم نه میبخشم نه فراموش می کنم دادخواه عزیزم هستم عزیزی که با خون جگر بزرگش کردم با روزای سختم لحظه لحظه بزرگ شدنش دیدم و قد کشیدن شو و به قد و بالاش افتخار کردم تازه میخواستم درختی را که آبش دادم به ثمر رسیده بود ازش فیض ببرم یه از خدا بی خبر غرق به خونش کرد لعنت بر باعث و بانیش