ما راننده های شرکت واحد فقط سرعت اتوبوس ها را کم کرده بودیم . چراغ ها را هم به یاد16 شهریور 1384 روشن کردیم. اولین اعتراض سازمان یافته بعد از مجمع عمومی سندیکا در ان سال. خواسته ما هم چیز عجیبی نیست. این بار، ما می خواهیم که رضا شهابی همکار وعضو هیات مدیره سندیکای ما از زندان بیاد بیرون همین. اون به خاطر حق وحقوق همه ما دفاع کرده ، جایش تو زندان نیست. اما از این طرف از صبح زود که قول دادیم حرف سندیکا را نگذاریم بسوزه چراغ ها را روشن کردیم و از در توقفگاه زدیم بیرون. توی خیابان انقلاب وآزادی خیلی ارام وبا نزاکت با سرعت مطمعنه 20 کیلومتر در ساعت حرکت کردیم. خورشید که با لا امد حراستی ها وبهره برداری ها مثل مو و ملخ ریختند تو خطوط .خیلی ترسیده بودند. فکر می کردند ما می خواهیم به حرف آقا چهار راه ها را ببندیم. سر هر چهار راهی کمین کرده بودند. طرف میدان امام حسین نیروهای انتظامی هم به بهره بداری ها اضافه شده بودند. و بازبان التماس ورفیق بازی واولدوروم بولدوروم می خواستند که ما چراغ های اتوبوس ها را خاموش کنیم. شورا چی ها هم قاطی شده بودند. حتا می پریدند بالا توی رکاب وشروع می کردند به تهدید کردن . اما فایده ای نداشت. مگر خون ما از خون شهابی رنگین تره که جا بزنیم. کم بچه ها هزینه ندادند تا به اینجا رسیدیم. من که زیر بار نرفتم. معاون بهره برداری سامانه امده بود که خوب نمی خوام امروز کار کنی ! من مسئولتم. من بهت دستور می دم اتوبوسو ببری توقفگاه و بری خونه ات تمام روزت را گواهی می کنم. دو ساعت اضافه کاری هم برات تشویقی می نویسم. خندیدم ودر را بستم وراه افتادم. تا شب هر دو شیفت جانانه واستادیم. مخصوصا قدیمی های سندیکا مثل علی اکبر پیرهادی گل کاشتند. اخراجی ها هم همه جا پشتمون بودند. هر جور بود با این تلگرام سندیکا صدامونو رسوندیم. همه جا خبرمون رفت. اگر رضا را آزاد نکنن بازهم اعتراض می کنیم. خیلی راه های دیگر داریم. روز خوبی بود .فهمیدیم زنده ایم. فقط جای خودش خالی بود. ولی همه جا هست.
راننده BRT
22 شهریور 1396