درود خود را از کرمانشاه دیار پهلوانان جاوید نام و طاق بستان سرای پادشاهان دادگر، خسروپرویز ، از بیستون سرزمین پُر سوز و گداز عاشقان جهان، شیرین و فرهاد که بزرگترین سنگ نوشته جهان و نخستین متن شناخته شده ایرانیان و مشهورترین سند تاریخی جهان را در دل خود دارد، از باغشهر صحن بهشت غرب ایران، از معبد آناهیتای کنگاور ( دومین بنای بزرگ بعد از تخت جمشید )، از پاوه و جوانرود و ثلاث باباجانی، از شاهآباد و کرند غرب و دالاهور که هر یک تاریخ پرشکوه در دل خود دارند ارسال میکنم و عنوان میکنم که حامی حقوق مدنی، انسانی و شهروندی یکایک زندانیان سیاسی در زندانهای جمهوری اسلامی به حاکمیت علی خامنهای هستم.
و تمام قامت به ایستادگی و مقاومت یکایک این زندانیان تعظیم میکنم، با هر نوع اندیشه و گروه و دسته و سازمانی که هستند و در مقابل ظلم و چپاول و دروغ جمهوری اسلامی ایستادهاند.
درود من، نثار مادران زندانیان سیاسی و جان نثاران راه آزادی که دیروز با یک دست گهواره و امروز با دست حمایتی خود دنیا را تکان دادهاند.
در طول این چند سالی که در حال تحمل حبس ناروا و ناعادلانه و غیرقانونی در زندانهای جمهوری اسلامی بودهام احساس کردم اکنون زمان آن فرارسیده تا در خصوص وضعیت حقوق بشر در ایران و زندانهای جمهوری اسلامی برای جاوید رحمان (گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل ) نوشتاری روی کاغذ بیاورم، مطالبی که با مشاهده عینی در تاریخ معاصر و ژرفنگری در فرازونشیب اتفاقات کشورم دریافت کرده بودم و این همه را به نیت رساندن آن به دست دغدغهمندان حقوق بشر در سراسر جهان از هر قومیت و ملیت و دین و آیین و نژاد و همچنین مردم و بخصوص مخاطب جوان کشورم، نسلی که تازه نفس میآید تا سکان کشتی توفان زده میهن را بدست بگیرد ولی گماشتگان استعمار پنهان و پیدا در درون کشور تحت عنوان نیروهای اطلاعاتی با ارعاب و تهدید و بازداشت و شکنجه و کشتار و اعدام اجازه نمیدهد.
جوان امروز کشورم در کوران امواج رنگارنگ رسانههای ارتباط جمعی میلی حکومت، انواع متضاد و متقابل زیستن را میبیند و به آن میاندیشد، اما سرزمین ما و آدمیان آن در معرض تغییرات پُرشتابی قرار دارند که من در میان این تغییرات ایراندوستی و عشق به وطن را در باور و اندیشههای ماندگار فعال متعدد زنده میبینم.
جوان ایرانی اگر تاریخ پُر درد و رنج سرزمین خود را نشناسد و نداند گذشتهگان او چه کسانی بودند و چه کردند، با کدام هویت داستان فردا و فرداهای ایران را بسازد؟
در میان تک به تک فرزندان این آبوخاک که در زندانهای این حاکمیت به سر میبرند تبلوری هستند اصیل از ارزشهای نسلهای دور تاریخ ایران، نمادی از لطیفترین و عرفانیترین انگیزهها در جنبشهای اجتماعی ربع قرن اخیر ایران. دلاورترین مردان و زنان تاریخساز که مردم کشور را متوجه ساختند نسلهای بعد ایران وقتی به تاریخ گذشته نگاه کنند مایوس از خون و نژاد خود نباشند و نگویند ستمگریهای بسیاری از سوی عوامل حکومت مشروعه در مملکت بپا شد ولی صدا از هیچکس درنیامد. ما صدای شما بودیم تا در روزگاری که نمیدانم، به زودی یا کمی دیر تر، ایرانی امید و اعتمادی به خود داشته باشد و شاید حرکتی کند.
یکی از ضعفهای ما اینست که آموزش کار جمعی و حزبی ندیدهایم، تحمل عقیده مخالف در ما نیست و نسبت به مخالف فکری خود دشمن و بیاعتمادیم.
تا اصول اخلاقی را رعایت نکنیم نمیتوانیم به هم اعتماد کنیم و بدون اعتماد نمیتوان با یکدیگر همکاری کرد و بدون همکاری، اجتماعی نخواهیم داشت!
هر کسی که مدعی تغییر وضعیت در کشور است و میخواهد برای وطن عزیز خود کاری کند ، باید تمام تفکرات را بشنود. هیچ فردی ولو در پستترین درجات اجتماع، کوچک نیست و هر عملی که از او سر بزند هر چند جزئی و گذران، بیاثر نیست و اگر مدعی حوصله نکند راه غلط پیموده و کلام یاوه سروده است.