پنج شنبه آخر سال ۱۴۰۰ هم از راه رسید.

مثل هر سال و این ده سال مامان زنگ زد سحر برا داداشت چی ببریم؟
راستش اوایل تلاش میکردم به مامان بگم ستار بین ما نیست! اما تا شروع می کردم حرفی بزنم مامان میگفت ستار کجا نیست؟؟
نمی بینی مامان مردم چطور من رو شرمسار خودشون کردند؟ نمی بینی مامان هر جای دنیا اسم بچه‌ هامون رو گذاشتند و با ما خانواده ها هر روز و هر شب همراهی کردند؟ مامان گوهرم میگه اون وقتی یکی نیست که ازش حرفی نباشه یا حرف بد پشتش باشه! اون وقتی کسی نیست که با حرف و عملش ملت به روح پدر و مادرش لعنت بفرستند! اون روزی یکی نیست که زنده باشه و همه آرزوی مرگش رو داشته باشن. مامان گوهرم وقتی این حرفا رو می زنه زیر لب زمزمه ای می کنه که تا حالا نتونستم بشنوم چی میگه هر وقت هم ازش می پرسم میگه با خدای خودم حرف میزدم ننه! اما یک چیزی اش همیشه من رو میخکوب میکنه هر جایی که باشم و اون اینکه؛ وقتی زمزمه اش تموم میشه بدون استثنا سرش رو به آسمون می گیره و فقط میگه ای خدا.
راستش سوز ای خدا گفتن مامان گوهر ‌که همیشه یک آه جگر سوزی پشتش پنهان هست مو بر تن هر شنونده ای راست میکنه.

این قصه تکراری ما هست هر سال و به اینجای کار که می رسیم مامان گوهرم زمزمه می کنه:

خانمانـسوز بود آتـــــش آهـــــی گاهـــــی
ناله ای میشکند پشت سپاهی گاهی

گر مقـدّر بشود سـلک ســــلاطــین پویـــد
سالک بی خــــبر خفـته براهــی گاهی

قصه یوسف و آن قوم چه خوش پنـدی بود
به عزیزی رسد افتـــاده به چاهی گاهی
به عزیزی رسد افتـــاده به چاهی گاهی
به عزیزی رسد افتـــاده به چاهی گاهی
به عزیزی رسد افتـــاده به چاهی گاهی
به عزیزی رسد افتـــاده به چاهی گاهی
شاید بیشتر از ده بار این مصرع رو می خونه و میگه ننه داداشت توی این برزخ سیاست دردش رو می نوشت، از مردم می نوشت، دوست داشت کمک حال مردم باشه اما دستش خالی بود، طاقت نمی آورد و میومد یه چیزی توی اینترنتش (وبلاگ) میگذاشت راه میرفت تو خونه می گفت آخه چرا ما باید بدست اینا حروم بشیم! چرا باید کشورمون رو غارت کنن، چرا باید فقیر داشته باشیم، ایران می تونه خرج سه تا کشور مثل خودشو بده و…. !
دوباره مامان گوهرم شروع می‌کنه و میگه؛

به عزیزی رسد افتـــاده به چاهی گاهی
به عزیزی رسد افتـــاده به چاهی گاهی

پاسخی بگذارید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: